۵۲۸۵

وقتی سخن از پیشرفت، ترقی و آبادانی به میان می آید وجود جوانان و مردمانی را احساس می کنم که شبانه روز برای کسب نان حیات خود از شهری به شهری عازم می شوند و پدران پیری را می بینم که بخاطر فرزند بیکار خود با دستان لرزان پیش هر مسئولی و پیمانکاری سر خم می کنند و اشک مادرانی که در جلوی بیمارستانهای کم امکانات و برادران و خواهرانی که وقتی از جاده ی اردبیل- مغان تردد میکنند به یاد عزیز از دست رفته خود اندوهگین می شوند و متصور شدن تحصیلکردگان و جوانانی که در جوانی پیر گشته اند نگرانی کل وجودم را فرا میگیرد که چرا این همه توانمندی و ظرفیت های بالقوه نتوانسته نیاز امروز منطقه خود را تامین نماید؟

چرا نتوانسته چشم اندازهای متمرکز برای پیش رو را ترسیم کند؟ پس غیرقابل انکار است که مبنای همه چیز را دغدغه مندی برای پیشرفت و کاستن مشکلات را مدیریت بدانیم و بپذیریم که منطقه ای به وسعت مغان و پتانسیل فرا اقلیم و استعدادهای موجود کشاورزی، زمین حاصلخیز و توریسمی و… به فراموشی و حاشیه رفته است و در این میان چطور انتظار داریم سرمایه گذاران داخلی و خارجی، کارخانه جات و صنایع تبدیلی نقش آفرینی کنند؟

بنده قدم اول پیشرفت هر منطقه را درک پتانسیلهای آن می دانم و معتقدم قدم های بعدی آن با عملیاتی کردن طرح های مشاور محور با مدیریت دانش بنیان و مشارکتی برای هدایت کنترل پروژه های اجرایی را که می تواند مشکلات داخلی منطقه را هموار و مرتفع ساخته و فرایند برنامه ریزی برای یک خروجی منسجم در قالب سیستم هماهنگ دارای مراحل مشخص را اجرا ساخته تا محور برنامه ریزی توسعه به فراموشی و خواب سپرده نشود و بتوانیم نقش آفرینی نموده و سکان رشد منطقه را بدست بگیریم و در همین راستا وجدان مان را در گرو عملکردمان قرار دهیم(برای رسیدن به هدف، یک رویکرد بنا کنیم و آن را به مرحله اجرا درآوریم ) و در نظر داشته باشیم که تقسیم عادلانه فرصت‌های عمران و آبادانی در شهرها، بخش‌ها، دهستان‌ها، روستاها و قشلاق‌های تابعه بنحوی صورت پذیرد که بخشی آباد شده و بخش دیگری فراموش نشود.

هرچند ارایه راهکارهای کلیدی به مرور و در مطالب تخصصی خود بررسی خواهد شد و باز به قسمتی از این پدیده و جریانها می توان اشاره کرد و از جمله ایجاد زیرساختها که در تمامی پروژها لازم و ضروریست، ایجاد اشتغال برای بیکاران و جوانان اعم از مردان و زنان، طرح آمایش سرزمین، مدیریت شهری و روستایی، برنامه های فرهنگی و آگاهی بخش، پژوهشها و مطالعات در حوزه اقتصادی به واسطه ی تیم اقتصادی، عمران و شهرسازی و تشکیل اتاق فکر.

در نتیجه ما نباید از مسیر رشد غافل بمانیم و ضعفها و ناکارآمدی خود و مدیران خود را بپذیریم و از قدرت تشخیص بالایی برخوردار باشیم تا از هوشیاری، اعتماد بنفس و ریسک پذیری به همراه سخت کوشی های خود رهبری مقدرانه داشته تا منابع متناسبی را برای آینده گان به ارمغان آورده و سطح تعهد خود را افزایش داده تا حداکثر سازی اتفاق افتد زیرا که این تعهد میزان فداکاری افراد را بالا برده و منافع شخصی را با عملکرد بالا جایگزین نمی کند که نوعی از خودگذشتگی و فرهنگ جهادی را نهادینه خواهد کرد و بپذیریم که مدیریت یکی از عوامل تولید با تامین زیرساختهای مورد نیاز برای توسعه و شکوفایی است و بی شک تحقق‌ توسعه‌ پایدار بدون‌ توجه‌ به‌ زیربناهای‌ فرهنگی و بنیانها، با چشم اندازهای برنامه ریزی شده عملی‌ و امکان‌پذیر نیست و باید حداکثر رشد ممکن در منطقه را خلق نماییم تا حداکثر بهره وری در شرایط موجود را کسب نمائیم و کارنامه ای روشن برای آینده و امروز بجا بگذاریم. به امید آن روزها.

اسماعیل ابراهیمی 

دکتری جغرافیا و برنامه ریزی